تو و من ...
حالا دیگه تو هستی ، کنار من ، من و تو ، صبحها کنار هم میخوابیم ، نگاه کردن به تو دلخوشی هرروز من شده ، نفسهای تو شده تنها امید زندگی من ، ازت ممنونم که آمدی ... چقدر خدا را شاکرم و سپاس می گویم . خلا نداشتن مادرم را برایم پر کردی حالا دیگر می توانم محبتی را که دردرونم خفه می کردم و دلسوزیهایی را که قراربود به مادر عزیزم ابراز کنم به تو هدیه کنم .
این روزها رو دوست دارم ، شیرین است ، امید دارد...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی